درخت آویزان
جوزف "داک" فریل پزشکی است با گذشتهای که سعی دارد از آن فرار کند. در مونتانا، او به یک کمپ معدنی با درخت آویزان برمیخورد و مردی به نام رون را از دار نجات میدهد. با رون به عنوان خدمتکارش، فریل تصمیم میگیرد در آنجا مستقر شود و به عنوان پزشک شهر فعالیت کند. او با الیزابت آشنا میشود که از شوک رنج میبرد و این دو به زودی عاشق هم میشوند. اما وقتی الیزابت مورد حمله قرار میگیرد، تلاش فریل برای کمک به او، هر دوی آنها را در دردسر میاندازد.